نقدی بر فلسفه جدید غرب از منظر سنت گرایان با تاکید بر آراء دکتر سید حسین نصر
53 بازدید
نقش:
نویسنده
سال نشر:
1393
وضعیت چاپ :
چاپ نشده
نحوه تهیه :
فردی
زبان :
فارسی
سنت گرایان از جمله منتقدین تمدن فعلی غرب هستند که نقد ایشان در نقد بنایی آن محدود نمی گردد، بلکه بر اساس مبانی و اصول خویش به نقد مبنایی پرداخته اند که آن نقد مبانی فلسفه غرب است.
از آنجائیکه فلسفه بنیان علوم و معارف را تشکیل می دهد، هر گونه نگرشِ فلسفی، تاثیر غیر قابل انکاری بر سایر علوم می گذارد. نقد سنت گرایان بر فلسفه جدید غرب را می توان دسته بندی نمود، حوزه معرفت و حدود آن و حوزه هستی. تعامل میان معرفت و هستی روشن است ، هستی و واقعیت، بنیان معرفت انسان را تشکیل میدهد و معرفت برخاسته از هستی است و براساس معرفتی که حاصل می شود، هستی تفسیر و تحلیل می گردد. از منظر سنت گرایان، در فلسفه جدید غرب، تشکیک در معرفت انسانی و صحت و سقم آن رخ داده است که این مختصر مجال تشریح زمینه ها و علل آنرا ندارد، اما به اجمال می توان گفت که نارسائی تعالیم کلیسا در ارائه عقلانی تعالیم دین و جدایی فلسفه از دین و تفکیک عقل و ایمان، زمینه بسیار مناسبی را برای تشکیک در معرفت انسانی از واقع، ایجاد نمود. این معضل و خطای معرفت شناختی، بعد از گذر از یکدوره طولانی و پرفراز و نشیب به نسبیت و عدمِ قطعیت گرائید و حتی به هستی و دین هم تسری نمود .
در فلسفه غرب براساس رابطه انفکاک ناپذیر معرفت و هستی ، هستی تقلیل و تحدید داده شد به هستی مادی یا نازلترین مرتبه وجود و این یعنی غفلت از مراتب عالی وجود از غیب و عالم مجردات که نقش علِّی برای عوالم مادون را دارند . بر اساس این تقلیل و تحدیدِ هستی بود که معرفت هم تحلیل و تقلیل یافت به معرفت حسی و تجربی و این به معنای نفی و انکار و حداقل لاادری گری در حوزه معرفت و در نتیجه آن نفی معرفت عقلی و طرق دیگر معرفت از وحی و شهود.
با این مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی ، تکلیف انسان و معارفی که ادیان الهی آورده اند روشن است و لذا معرفت و شناخت از انسان محدود گشت به هستی مادی و وجود حسی اش که معنای آن ، غفلت از حقیقت انسان که روح مجرد و نفس ناطقه اوست .
نکته مهم آنست که نباید از یاد برد، سنت گرایان در نقد بنایی و مبنایی خود بر فلسفه جدید غرب از تراث عظیم و ارزشمند ادیان الهی خصوصا فلسفه اسلامی ، استفاده برده اند .
سنت گرایان از جمله ناقدین مبانی تمدن فعلی غرب به شمار می آیند. و در نقد خود به مبانی فلسفی تمدن فعلی غرب تاخته اند، عمده انتقادات ایشان به فلسفه غرب در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی فلسفه غرب است چرا که فلسفه جدید غرب به جهت شرایط ناروا و دوری از تعالیم عالیه اصیل، در یک سیر طولانی گرفتار بحران در حوزه معرفت شناسی با تشکیک در معرفت انسانی و عدم امکان معرفت صحیح و مطابق با واقع شده است و این بحران به حوزه هستی شناسی هم سرایت نموده است که خود را در غفلت از مراتب دیگر هستی و تقلیل هستی به مرتبه مادی و حسی اش، نشان داده است. این معضل به جهت مرجعیتِ فلسفه برای همه علوم ، خود را در همه عرصه ها نشان داده است که از جمله مهم ترین آنها حوزه انسان شناختی است و بحران اومانیسم را به دنبال آورده است .
سنت گرایان در نقد خود بر فلسفه غرب و مبانی آن، یگانه و متفرد نیستند و به طور طبیعی با علماء و اندیشمندان منصف خصوصا علماء و بزرگان فلسفه و عرفان اسلامی همنوا هستند.
واژگان کلیدی : سُنَّت ، سُنَّت گرایی ، اصول و مبانی سنت گرایان، فلسفه غرب